فیزیولوژی مرکبات (بخش دوم)
header
تبلیغات

لطفا از سایت حمایت کنید

خرید ویژه بلک فرایدی از سایت دی جی کالا

$$$ تبلیغات در سایت نوین طیور$$$

$$$ طراحی نقشه هوادهی مرغداری $$$

اعضا

نام کاربری:
کلمه عبور:
سبد خرید
کانال نوین طیور

کانال نوین طیور

مقاله
تبلیغات

 

جستجوی گوگل
Google


در كل اينترنت
در اين سايت

جستجو
رهگیری سفارش
شناسه سفارش :

بازدید کننده
شروع شمارش: 1391-12-24
کل بازدید ها: 32383091
بازدید کننده: 31034420
بازدید های امروز: 12136
بازدید های دیروز: 32655
برچسب ها
فیزیولوژی مرکبات (بخش دوم)

فیزیولوژی مرکبات (بخش دوم)

د) تشکیل میوه

تشکیل میوه تحت تأثیر چندین عامل محیطی و فیزیولوژیکی است. بسیاری از ارقام مرکبات بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار گل روی درخت بالغ تولید می­کنند. اما کمتر از ۲-۱ درصد گلها به میوه تبدیل می­شوند. هورمون­ها در میزان تشکیل میوه و توانایی درخت به تولید میوه نقش مؤثری دارند. کاربرد اسید جیبرلیک به صورت محلول‌پاشی، تشکیل میوه را در درختان مرکبات نظیر اورلاندوتانجلو افزایش داد. هم­چنین مصرف بنزیل­آدنین (BA) که یک سایتوکنین است تشکیل میوه را در پرتقال­های نافدار بهبود بخشیده است. گرده افشانی نیز در درصد تشکیل میوه نقش دارد. تعداد کمتری از گل­های اول فصل نسبت به گل­های آخر فصل تبدیل به میوه می‌شوند. احتمالاً پایین بودن دما در ابتدای فصل، فعالیت زنبورها یا رشد لوله گرده را محدود می­سازد. به علاوه نمو میوه در اوایل فصل روی شاخه­های کم برگ، کندتر از میوه­هایی است که روی شاخه­های برگ­دار به وجود می­آیند.

 

هرگونه تجدید فعالیت و نمو میوه نیازمند ساخت و فعالیت تنظیم­کننده­های رشد مانند جیبرلین­ها و اکسین­ها است. اکسین به عنوان یک عامل کنترل کننده و محدود کننده نمو اولیه میوه در مرکبات ظاهر نمی­شود ولی شواهدی حاکی از ضرورت حضور جیبرلین در این مراحل است. بر همین اساس گزارش­هایی وجود دارد که  جیبرلین برون­زا به طور قابل توجه­ای میوه­نشینی را در ژنوتیپ­های خودناسازگار افزایش می­دهد.

اثر تنظیم کننده­های رشد با کاربرد بیرونی روی اندام­های تولید مثل مرکبات که به طور گسترده­ای با تشکیل میوه و رشد آن ارتباط دارد مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس تحقیقی در سال ۱۹۷۷ مشخص شد که کاربرد جیبرلین روی مادگی گل­ها، باعث افزایش تحرک متابولیت­ها به سوی میوه و در نتیجه افزایش رشد آن می­شود. در گزارشی دیگر به اثر تحریکی و مستقیم اکسین­های مصنوعی در رشد میوه­چه­های نارنگی (ماندرین) اشاره شده است. علاوه بر این، اثر تنظیم کننده­های رشد روی اندام­های تولیدمثلی مرکبات مورد مطالعه قرار گرفته است. در این رابطه تاکاهاشی سطوح اسیدآبسزیک و اسید ایندول استیک را در طول میوه­دهی مشخص، و پیشنهاد کرد که تعادل هورمونی در ریزش میوه­ها نقش دارد. مطالعات دیگر روی میوه­های نارنگی کلمانتین بذردار و بدون ­بذر نشان داد که بیشتر از یک هورمون جهت میوه­دهی مورد نیاز است. هافمن بیان نمود که تفاوت کمی در سطوح اسید آبسزیک و جیبرلین در میوه­چه­های پرتقال والنسیا حاصل از گل آذین­های برگدار و بدون برگ وجود داشته و این سطوح کاملاً ثابت و پایدار بودند. پدیده پارتنوکارپی نیز عمدتاً متاثر از وضعیت هورمونی میوه­ها در مراحل بعد از تقسیم سلولی و اوایل مرحله بزرگ شدن سلولی است.

 

در تحقیقی میزان اسیدآبسزیک، اسیدایندول بوتیریک و ترکیبات شبه­جیبرلینی در  طی گلدهی و قبل، و بعد از شکوفایی، با نمونه­گیری از گل­آذین­ها و بخش­های میوه اندازه­گیری شد. نتایج نشان داد که در روز شکوفایی گل­ها، ترکیبات اسیدآبسزیک موجود در پرچم­ها به میزان ۳۰ درصد در مقایسه با پنج روز قبل­تر کاهش یافت در حالیکه ترکیب IAA پرچم­ها و گلبرگ­ها به میزان دو برابر افزایش یافت. هشت روز بعد از شکوفایی، میزان ABA و IAA در خامه­ها و میوه­چه­ها به طور چشمگیری بویژه در گل­های گرده­افشانی شده که بالاترین وزن تر را داشتند، افزایش یافت. محتوای ترکیبات شبه جیبرلینی به طور مداوم در میوه­چه­های گرده­افشانی شده افزایش یافت گرچه در گل­های گرده­افشانی نشده ۸ روز بعد از شکوفایی هیچ افزایشی مشاهده نشد.

 

ه) رشد میوه

در همه ارقام درمراحل اولیه نمو، دو حالت در میوه دیده می­شود. یکی گروه میوه­هایی که با رشد عادی و طبیعی هستند. این میوه­ها دارای میزان بالای کلروفیل در پوست بوده و کاملاً به ساقه متصل هستند. دوم میوه­های رشد نکرده که دارای محتوای کلروفیل پایین در پوست، دارای هسته و قابل ریزش هستند. 

 

میوه‌های ارقام مرکبات دارای چهار مرحله رشدی هستند:

 

مرحله اول تقسیم سلولی شدید است و بسته به شرایط محیطی و رقم ۱تا ۵/۱ ماه بعد از گلدهی ادامه دارد. از موقعی که گل­ها میوه­های اولیه را تشکیل می­دهند تا اواخر پائیز مراحلی از تقسیم سلولی را پشت سر می‌گذارند. طی مراحل تقسیم سلولی، تمام سلول­ها به جز سلول­های ناحیه مرکزی افزایش پیدا می­کنند. هر گونه استرس خشکی اندازه میوه را تحت تاثیر می‌گذارد.

 

مرحله دوم، سلول­ها شروع به تمایز کرده و بافت­های مختلف از جمله بافت کیسه­های ترشحی مخصوص عصاره را می سازند. تشکیل کیسه­های آب در داخل پره­ها و پوست میوه، از جداره تخمدان منشأ گرفته و توسعه می‌یابد.

 

مرحله سوم، سلول­ها شروع به بزرگ شدن نموده و اندازه میوه به سرعت بزرگ می­شود. حداکثر اندازه میوه در مرحله‌ای است که کیسه­های آب میوه توسعه می‌یابند. درصد کل مواد جامد محلول نیز در این مرحله افزایش می­یابد. طی این مرحله سلول­ها ممکن است تا ۱۰۰۰ مرتبه بزرگ شوند. مدت این مرحله برحسب رقم از زمان ریزش گلبرگ­ها، ۳-۲ ماه برای ارقام لیمو و لایم، ۶ ماه برای ارقام پرتقال و گریپ فروت برآورد می­شود. برحسب شرایط محیطی منطقه، زمان مورد نیاز برای اتمام رشد مرحله سوم در مناطق پست گرمسیری ۴-۳ ماه و در مناطق سرد و نیمه گرمسیری تا ۱۰ ماه بعد از گلدهی است. 

 

مرحله چهارم (رسیدگی) تغییر رنگ پوست از سبز به زرد یا نارنجی مشاهده می­شود. رسیدن میوه و هنگامی که رنگ میوه تغییر می­کند برحسب رقم متفاوت است. در این مرحله میوه به طور کامل رسیده و با افزایش تدریجی TSS و کاهش اسید کل همراه است. نسبت مناسب TSS/TA در ارقام مناطق گرمسیری بعد از ۷-۶ ماه و در مناطق مدیترانه­ای مانند والنسیا بعد از ۱۶-۱۴ ماه امکان­پذیر خواهد بود.

 

نرخ رشد میوه در هر شرایط محیطی بستگی به وضعیت درجه حرارت و رطوبت خاک به ویژه در مراحل ۳ و۴ دارد. به نظر می­رسد پیری زودرس در میوه­های کند رشد تحت مکانیزم بهبود سازی گردش عناصر غذایی گیاه باشد. بدین صورت که عناصر از میوه­های مسن به سمت میوه­های دیگر جهت تامین رشد میوه حرکت نموده و جایگیر می­شوند. هورمون­های درون­زا و توازن آنها در این راستا نقش تعدیل کنندگی دارند. 

 

عوامل ژنتیکی و محیطی در حقیقت نقش واسطه را در تنظیم ساخت و تجمع تنظیم­کننده­های درون­زا در گل­ها و میوه­چه­ها دارند. تجمع جیبرلین در تخمدان­ها به نظر می­رسد یک علامت تحریکی جهت شروع رشد تخمدان و در نهایت نمو میوه باشد. در ارقام وابسته به گرده­افشانی مانند پرتقال والنسیا، به نظر می­رسد تجمع جیبرلین بوسیله گرده تحریک می­شود در حالیکه درارقام پارتنوکارپ چون گریپ ­فروت "مارش بدون بذر" این علایم هورمونی بدون هیچگونه عامل محیطی یا خارجی ایجاد می­شود.

 

و) ریزش میوه

بیشتر اندام­های تولید مثل درخت، در دوران اولیه نمو شکل می­گیرند. ریزش ممکن است قبل از باز شدن گل (ریزش جوانه گل) و یا مدت کوتاهی بعد از شکوفایی(ریزش گل) و یا در مرحله نمو زمانیکه تخمدان به اندازه قابل توجه­ای رشد نموده است (ریزش میوه­چه)، رخ دهد. این سه مرحله ریزش ممکن است با فاصله از هم رخ دهد اما وقتی شکوفایی به مدت بیش از شش هفته ادامه یابد نوعی همپوشانی نیز ایجاد می­شود. مطمئناً ریزش اولیه با تراکم گلدهی افزایش می­یابد. ریزش جوانه گل و گل در قسمت دمگل رخ می­دهد اما میوه­چه­ها از قسمت اتصال میوه به دمگل (کالیکس) ریزش می­کنند. در هر دو حالت ریزش با تولید اتیلن همراه بوده و کنترل می­شود. بعلاوه مقادیر بالایی از ترکیبات شبه اسید جاسمونیک در گل­آذین و میوه­های در حال نمو ارقامی که دارای ریزش اولیه شدیدتر هستند، یافت شده است. به نظر می­رسد این ترکیبات و ترکیبات شبه اسید آبسزیک می­توانند در میزان میوه­نشینی و ریزش اولیه میوه نقش داشته باشند.

 

ریزش متاثر از نوع وضعیت نسبت گل به میوه­چه نیز هست. در مجموع ریزش در گل­آذین­های بدون برگ نسبت به برگ­دارها، زودتر و در حجم بیشتری رخ می­دهد. الگوی ریزش در هر دو نوع گل­آذین مشابه است. در ابتدا یک کاهش در نسبت گل به میوه باقیمانده در گل­آذین و هم­چنین همراه با کاهش در تعداد گل­آذین­های بارده نیز است. مراحل ریزش ممکن است تا ۱۲ هفته طول بکشد.

 

به نظر می­رسد ریزش در دمگل که در مدت زمان کوتاهی بعد از شکوفایی (آنتزیس) رخ می­دهد، ارتباطی با میزان کربوهیدرات در دسترس نداشته باشد. حتی ممکن است زمانیکه سطح کربوهیدرات­ها در برگ­ها حداکثر هست نیز رخ دهد. در گل­آذین­های چند گله، این حالت ممکن است به دلیل غالبیت نسبت گل به میوه اتفاق افتد. هم در روی درخت (فضای باز) و هم در شاخه­های پرورش یافته در فضای کنترل شده، با کاربرد اکسین ریزش به تاخیر افتاد. اثر اکسین در این رابطه به طور آشکاری از طریق کاربرد کبالت که یک بازدارنده سنتز اتیلن است افزایش یافت.

 

ریزش در گل­آذین­های بدون برگ و یا دارای سطح برگ کم زودتر رخ می­دهد. ریزش­های اولیه میوه به نظر می‌رسد به علت کمبود فتوسنتز نباشد. عامل اصلی آن کاهش در انتقال کربوهیدرات به میوه­چه­ها به دلیل وجود سینک­های زیاد (مقاصد مصرف) و نه محدودیت در منابع باشد که کاهش در سرعت رشد و در نتیجه تسریع در پیری را به دنبال دارد. دلیل اصلی وجود مقاصد زیاد در این مرحله، ذخیره نشاسته در برگ گل‌آذین‌ها و هم­چنین بالا بودن سطوح قند در پوشش خارجی (پریکارپ) میوه­چه­های ریزش یافته است. در طول ریزش اولیه میوه­چه، تجمع نشاسته در برگ­های

 

 گل­آذین­هایی که میوه­چه­ها با نیروی بیشتری اتصال دارند (بدون ریزش در سطح بالایی است. این تجمع نشاسته بوسیله میوه­چه­ها تنظیم می­شود و چنانچه حذف شوند محتوای نشاسته برگ­ها به سرعت کاهش می­یابد. سطوح جیبرلین درون­زا ممکن است علت اصلی نقش میوه­چه­ها در تجمع نشاسته باشد چون اثر میوه­چه­ها را می­توان با کاربرد جیبرلین تقلید نمود. میزان جیبرلین درون­زا در برگ­ها با ریزش میوه­ها به سرعت کاهش می­یابد. بعلاوه در مرکبات، گرده­افشانی باعث افزایش سطوح جیبرلین و در نتیجه کاهش ریزش تخمدان می­شود.

 

در طول ریزش دیرهنگام، به دلیل سرعت تجمع مواد خشک در میوه­چه­ها، میزان فتوسنتز برگ­های روی گل‌آذین­ها نیز متقابلاً افزایش می­یابد. میوه­چه­های در حال نمو، کربوهیدرات­ها را از سایر بخش­های درخت جذب نموده و ایجاد نوعی رقابت بر سر کربوهیدرات قابل دسترس می­نمایند که در نهایت منجر به تخلیه ذخایر کربوهیدرات از سایر اندام درخت می­شود. سطح ساکارز برگ­ها به کمترین مقدار خود نزول می­کند. در این زمان میزان بقای میوه­ها از طریق ظرفیت و توانایی درخت در تهیه متابولیت­ها تعیین می­شود. هرگونه افزایش در رشد و نمو میوه­چه­ها با کاهش در ریزش آنها مرتبط است. در چنین حالتی است که دو شاخص میزان تجمع مواد خشک و تعداد میوه­چه­ها در حالت پایداری حفظ می­شود. در این مرحله، ریزش میوه­چه با محتوای قند آزاد میوه­چه­ها رابطه معکوس دارد. این رابطه تا زمانیکه میوه­چه­ها از نظر میزان کربوهیدرات در دسترس با هم متفاوت هستند صدق می­کند. در این زمان چنانچه سرعت ریزش میوه­چه­های روی یک درخت با هم مقایسه شوند مشاهده می­شود که میزان بقای متفاوتی بین آنها وجود دارد. کمبود در قندها باعث ساخت اتیلن شده که اتیلن خود نیز در ریزش نقش دارد.

 

داده­های حاصل از یک تحقیق نشان داد که ریزش ناشی از کمبود میزان کربوهیدرات، از طریق میزان اسیدآبسزیک و ۱- آمینوسیکلوپروپان-۱-کربوکسیلیک اسید که به صورت اولیه در میوه­ها وجود دارند کنترل می­شوند. در چنین سیستمی اسیدآبسزیک نقش ماده­ای حساس در برابر کمبود غلظت مواد غذایی عمل نموده و سطوح ACC و اتیلن را که عامل ریزش محسوب می­شوند تعدیل می­نماید. به طور کلی ABA و ACC نوعی عمل خود تنظیمی روی میزان باردهی میوه بر اساس میزان کربوهیدرات در دسترس دارند.

 

بر اساس شواهد موجود، در نبود تنش­های محیطی، میزان میوه­نشینی از طریق میزان کربوهیدرات قابل دسترس در پایان هر دوره ریزش تعیین می­شود. عمل حلقه­برداری که باعث محدودیت در انتقال کربوهیدرات به ریشه می­شود در بیشتر ارقام مرکبات میزان میوه­نشینی را افزایش می­دهد. این روش در طول دوره ریزش میوه­چه تاثیر زیادی دارد اما در طی دوره ریزش اولیه میوه­چه­ها، تاثیر معنی­داری ندارد. میوه­نشینی بوسیله میزان رقابت سینک­های درونی (مراکز مصرف) با هم، تنظیم می­شود. بنابراین هرگونه افزایش در سرعت رشد میوه­چه­های در حال نمو منجر به کاهش تعداد میوه می شود بدون اینکه تاثیر زیاد و محسوسی روی عملکرد کل داشته باشد.

 

به طور کلی عواملی که سبب ریزش­های غیرطبیعی شده و لازم است یک تولید کننده مرکبات بداند به شرح ذیل است:

الف- خاک اشباع از آب و استمرار آن موجب پوسیدگی ریشه و در نتیجه ریزش می­شود.

ب- فقدان رطوبت کافی در خاک به ویژه در روزهای گرم که تنش خشکی درختان را در پی دارد.

ج- استفاده از روغن سفید در کنترل کنه مخصوصاً موقعی که خاک خشک و درختان در تنش خشکی قرار دارند.

د- کمبود یا ناکافی بودن مواد غذایی به ویژه ازت که در اواخر بهار یا اوایل تابستان منجر به ریزش میوه می‌شود.

ه- بعضی از روش­های مدیریتی چون تأخیر و یا استفاده ناصحیح از کودهای شیمیایی، مبارزه نکردن با علف­های هرز و انجام عملیات زراعی نامناسب و صدمه زدن به ریشه درختان که موجب تقلیل رطوبت و مواد غذایی می‌شود.

 

ز) رابطه رشد میوه و ریزش

رشد میوه مرکبات از سه مرحله تشکیل شده است. اولین مرحله رشدی میوه­چه­ها از طریق افزایش در ضخامت پریکارپ در نتیجه تقسیم سلولی است که تا چند هفته بعد از ریزش گلبرگ­ها ادامه دارد. مرحله دوم فاز بزرگ شدن سلول است که مشخصه آن شکل­گیری کیسه­های میوه (آبدان)، افزایش اندازه لوکول­ها (آبدانک­ها) و کاهش در ضخامت برون­بر (پریکارپ) است. تجمع مواد خشک از همان اوایل رشد میوه­چه تا رسیدن به حداکثر حجم آن در شروع مرحله بزرگ شدن سلول­ها ادامه داشته و در مراحل نزدیکی­ بلوغ ثابت باقی می­ماند. بیشترین میزان رشد میوه در طول مرحله بزرگ شدن سلول انجام شده و چندین ماه به طول می­انجامد.

 

تعداد میوه نهایی حدود ۱/۰ تا ۱۰ درصد تعداد کل گل­های تشکیل شده روی درخت است. ریزش میوه ممکن است در مرحله شکوفایی یا حتی زودتر و یا در مراحل بعدتر زمانیکه تخمدان رشد معنی­داری نموده است اتفاق افتد. این ریزش که به ریزش میوه­چه معروف است از محل قاعده تخمدان رخ می­دهد. در هر دو حالت میزان ریزش بستگی به سرعت رشد میوه، کربوهیدرات و سایر متابولیت­های قابل دسترس دارد.

 

ریزش بعدی میوه­چه­ها، همزمان با خروج کربوهیدرات­های ذخیره شده در برگ­ها و زمانیکه رشد میوه­چه­ها بستگی به میزان فتوسنتز جاری دارد، ایجاد می­شود. بررسی­ها نشان داده است که اندازه نهایی میوه بستگی به میزان تجمع مواد خشک در میوه­های باقیمانده از ریزش در این مرحله دارد. تمام این مشاهدات حاکی از این است که میزان کربوهیدرات قابل دسترس، سطح ریزش جودرو را تعیین می­کند. این بدان معنی نیست که میزان قند آزاد هم در این پدیده نقش دارد، چون میزان قند در میوه­های ریزش یافته به مراتب بیشتر از میوه‌های باقیمانده روی درخت است. با اینکه قندها به سرعت در میوه­چه­های با رشد زیاد، ساخته می­شوند، لیکن سطح قند آزاد در حد پایینی است. کاهش رشد میوه­چه­ها، ریزش را تسریع داده که احتمالاً به دلیل وجود قندهای استفاده نشده در میوه­چه­ها است.

 

رابطه بین میزان رشد میوه­چه­ها و ریزش، بسیار ظریف و حساس است. طوری که هر گونه تغییر در هر یک از این شاخص­ها، دیگری نیز تحت تاثیر قرار می­گیرد. هرگونه افزایش در میوه­نشینی، سرعت رشد میوه­چه­ها را کاهش می­دهد. در مقابل با افزایش در رشد میوه­چه­ها، میزان ریزش نیز افزایش می­یابد. در درختان نارنگی (ماندرین) که دارای میزان کربوهیدرات ذخیره مشابه بودند، تعداد میوه تشکیل شده رابطه تنگاتنگی با سرعت رشد آنها در طول ریزش جودرو دارد. درختان با سرعت میوه نشینی بالا، تعداد میوه کمتر ولی بزرگتر تولید می‌نمایند.

 

ح) رابطه اندازه میوه و عملکرد

میزان عملکرد بطور مستقیم وابسته به تعداد و اندازه میوه است و تعداد میوه نیز به تعداد گل، میزان میوه‌نشینی و ریزش میوه بستگی دارد. برخی از ارقام به طور طبیعی کم­بارده هستند که در این حالت جهت داشتن تولید تجاری، از تنظیم­کننده­های رشد استفاده می­شود. گزارش شده است که این ارقام از میزان جیبرلین درونی کارآمدی برخوردارند. از جیبرلین به طور رایج روی انواع کلمانتین­ها و نارنگی­های ماندرین و از مرحله تمام گل تا ریزش گلبرگ­ها استفاده می­شود. در سال­هایی که گلدهی در دوره زمانی کوتاهی (۱۰-۷ روز) رخ می­دهد فقط یکبار از این تیمار استفاده می­شود. اما وقتی گلدهی در دوره طولانی­تری وجود دارد به منظور اطمینان از حداکثر تعداد گل و میوه­چه دو بار بکار می­رود.

 

اندازه میوه یکی از شاخص­های مهم در امر تولید است که به نوع مدیریت باغدار نیز مربوط می­شود. اصولاً میوه در اندازه بزرگ، مطلوب مصرف کننده نیز هست. تناوب باردهی برخی از ارقام زیاد است و در سال کم محصول، میوه ها فاقد ارزش اقتصادی هستند. از طرفی میوه­ها در سال آور خیلی کوچک بوده و در سال نیاور پوست میوه ضخیم می­شود. رابطه معکوسی بین اندازه میوه، تعداد گل و تعداد میوه در هر درخت وجود دارد. در نارنگی کلمانتین کاربرد اوره در مراحل آغازش تخصصی شدن جوانه گل یا در مرحله شکوفایی، میزان میوه‌نشینی، اندازه و عملکرد را افزایش می­دهد. نتایج مشابهی در مورد پرتقال­های ناول و والنسیا نیز گزارش شده است. کاربرد جیبرلین در مرحله­ای که جوانه به رنگ سبز تا سفید است، تعداد و عملکرد میوه را افزایش می­دهد.

 

در بیشتر ارقام نارنگی و پرتقال، اندازه میوه در مرحله بلوغ با تعداد گل رابطه معکوسی دارد. اندازه نهایی میوه حداقل به طور جزئی در همان اوایل مرحله نمو گل/ میوه­چه مشخص می­شود و به خوبی با قطر میوه­چه در پایان مرحله ریزش جودرو در ارتباط است. با کاربرد جیبرلین به میزان کم (۲۰-۱۰ میلی­گرم در لیتر) در طول دوره رکود زمستانی می­توان از تعداد گل­ها (جهت حصول میوه با اندازه مناسب) به طور موثری کاست.

 

میزان رشد میوه­چه­ها بستگی به میزان تجمع مواد خشک و آب دارد. این رشد ممکن است با میزان قدرت جذب مواد توسط میوه و یا منابع جذب (محدودیت در منبع) محدود شود. این دو عامل رابطه ظریفی با هم داشته و کمبود منابع متابولیکی در مراحل اولیه نمو ممکن است آسیب­های جبران ناپذیری به میوه­چه­های در حال رشد رسانده و رشد میوه­ها را در مراحل بعدی نمو زمانیکه حتی شاید منابع متابولیکی نیز برای بلند مدت مهیا باشد محدود نماید. بنابراین توانایی رشد میوه­چه­ها در همان مراحل اولیه رشد تعیین شده و قابل تشخیص است. در میوه چند نوع نارنگی رابطه مستقیمی بین قطر میوه­چه در پایان ریزش جودرو و اندازه میوه در زمان بلوغ یافت شده است.

 

به نظر می­رسد عامل محدودکننده رشد میوه­چه­ها در طول مراحل مختلف نمو، متفاوت باشد. وزن تک میوه در مرحله بلوغ با تعداد میوه در هر درخت رابطه معکوسی دارد که نشان از اثر رقابت بین سینکی (محدودیت در منابع) روی رشد میوه است. از طرفی رابطه­ای قوی بین عملکرد نهایی و تعداد میوه در هر درخت وجود دارد. به نظر می­رسد قوی بودن مقصد­ها نسبت به منابع جذب، عامل اصلی در تعیین میزان رشد میوه در طول روزهای آخر دوره رشد باشد. افزایش منابع غذایی در این مرحله از طریق تنک دستی یا حلقه­برداری بنا به گزارش، تنها اثری جزئی روی رشد میوه در میوه­های کوچک نارنگی­های ساتسوما و کلمانتین دارد. وضعیت متفاوتی برای گریپ­فروت گزارش شده است. میوه­های حجیم (بیش از سه برابر تیمار شاهد) رقم مارش بدون بذر، تحت عمل حلقه­برداری تنه­ی درختانی که به شدت در پایان ریزش جودرو تنک شده بودند (کاهش از ۳۵۰ میوه اولیه به ۴۰ عدد) بدست آمد. 

فیزیولوژی مرکبات (بخش سوم)


       .: نظر شما در مورد این مطلب:.
نام *:
 ایمیل :  
نظر شما *
لطفا حاصل عبارت را در باکس زیر وارد نمایید : *
47
به علاوه
21
=
     
به novintiur.ir امتیاز دهید :
با تشکر از حمایت شما