میلادحضرت رسول اكرم (ص) و امام جعفرصادق (ع) مبارك باد.
ای احمدیان به نام احمد صلوات هر دم به هزار ساعت از دم صلوات از نور محمدی دلم مسرورست پیوسته بگو تو بر محمد صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد
روزی از روزها پیامبر (ص) برای رفتن به مسجد و خواندن نماز دیر کرده بودند. همه ی مردم منتظر آمدن ایشان بودند.چون پیامبر هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی آمدند. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، و با بچه ها بازی می کنند، آن ها دیدند که پیامبر بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می کند. یکی از یاران جلو رفت و به پیامبر گفت: از شما بعید است، نماز دیر شده است بیایید به مسجد برویم. پیغمبر با خوش رفتاری رو به بچه ها کرد و گفت: «شترتان را با چند گردو عوض می کنید؟» بچه ها مقداری را تعیین کردند. پیامبر رو به یارانشان کردند و فرمودند: بروید گردو بیاورید و مرا از این بچه ها بخرید. کودکان می خندیدند، و پیامبر هم با آن ها می خندید. پس از آن که یاران پیامبر گردو آوردند پیامبر گردو ها را به بچه ها دادند و خودشان به مسجد رفتند. مــیــلـــاد پــیـــامــبـــر(ص) مـــبـــارکـــــ ....
مدیریت سایت نوین طیور
.: نظر شما در مورد این مطلب:. |
|
|